نیــــایش

میخواهم که دلم را به سوی او سوق دهم، او که خدای کم و بیشم است، او که منتهای نیازم است او که اوج سعادت و خوشبختی من است.

خداوندا! تنها آرامشی

تنها سعادت

تنها خوشبختی

تنها خواستنی

تنها دوست

تنها زندگی

تنها تویی تو. . .

خداوندا نگذار که از تو فقط نامت را بدانم و نگذار که از تو تنها مشق کردن اسمت را به یاد داشته باشم. همواره در من جاری باش، همانگونه که خون در رگهایم جاری است.

تو با من هستی مرا هم با خود بگردان با خود همراه کن تا راه را از چاه تشخیص دهم، تا بدانم که سعادت کجاست؟ عشق کجاست؟ گرچه میدانم همه تنها تویی!!

خداوندا، از تو میخواهم که هرگز در بیابان هولناک زندگی، تنها و بی یاور رهایم نسازی. از تو میخواهم که در کوره راه پر پیچ و خم زندگی، تنهایم نگردانی که همواره محتاج وجودت میباشم.

رویایم را، زندگی ام را، وجودم را از خودت مملو گردان تا غیری در ویرانه های دلم سکنی نگزیند، قلبم را از محبت خودت لبریز گردان تا نیازی به محبت دیگری نداشته باشم. دیدگانم را از نور رحمتت بینا گردان تا چشم بر پلیدی نگشایم، زبانم را از نام خودت مزین کن تا نام کفر نبرم، گوشهایم را از صدای  ایمانت پر گردان تا صدایی دیگر نشنوم، تا راه خطا نروم، تا دست به خطا نزنم، ناکجاباد را نشانم ده تا ...